وبسایت خبری کوردنیوزر،خبرها و رویدادهای ایران و جهان و مناطق کردنشین را در معرض دید بازدید کنندگان وکاربران محترم قرارمیدهد.ولازم به ذکراست وبسایت کوردنیوزکاملامستقل و وابسته به هیچ یک از جناحهای سیاسی نمیباشد. باتشکر مدیر وبسایت :علیرضاحسینی سقز
از همان روزی که دست حضرت قابیل گشت الوده به خون حضرت هابیل
از همان روزی که فرزندان ((ادم))
زهر دشمنی در خونشان جوشید:ادمیت مرد گر چه ادم زنده بود
از همان روزی که یوسف را برادر ها به چاه انداختند
از همان روزی که با شلاق و خون دیوار چین ساختند
ادمیت مرده بود
بعد , دنیا هی پر شد از ادم و این اسیاب گشت و گشت
قرن ها از مرگ ادم هم گذشت ,ای دریغ, ادمیت بر نگشت
سینه ی دنیا ز خوبی ها تهی ست .صحبت از ازادی , پاکی, مروت, ابلهی ست
صحبت از عیسی و موسی و محمد نابجاست
قرن موسی قرن چومبه هاست
روزگار مرگ انسانیت است
من که از پژمردن یک شاخه گل,از نگاه ساکت یک کودک بیمار
از فغان یک قناری در قفس , از غم یک مرد در زنجیر , حتی قاتلی بردار
اشک در چشمان و بغض در گلوست وندرین ایام , زهرم در پیاله
اشک و خونم در سبوست , مرگ او را از کجا با ور کنم
صحبت از پژمردن یک برگ نیست , واااااااااااای ! جنگل را بیابان می کنند
دست خون الود را در پیش چشم خلق پنهان می کنند
هیچ حیوانی به حیوانی نمی دارد روا . انچه این نامردان با جان انسان می کنند
صحبت از پژمردن یک برگ نیست
فرض کن : مر گ قناری در قفس هم مرگ نیست
فرض کن : جنگل بیابان بود از نخست
در کویری سوت و کور
در میان مردمی با این مصیبت ها صبور
صحبت از مرگ محبت مرگ عشق
گفتگو از مرگ انسانیت است
فریدون مشیری
اینگونه زندگی کن:
شاد اما دلسوز
ساده اما زیبا
مهربان اما جدی
سبز اما بی ریا
و عاشق اما عاقل
چقدر خــوبه بدونی همین الان یـــکی یه جـای داره
یه آهنگی رو به یـاد تـــو گـوش میده. 0
دعا میکنم!!
برایتان دعا میکنم دستتان در دست او که دوستش دارید و دوستتان دارد... گــره بخورد ،
که خودِ خودِ خوشبختیست ... §&§
الان که این را می نویسم ؛
ساعت دقیقا ... رأس نبودن تـوست .
تـو هر موقع دلت خواست بخوان ...!
تو فقط ردیف باش..!
زندگی شبیه شعر است
قافیــه هایش با مــــــــن ،
تو فقط ردیف باش..!
====تقصیر تو نیست
تقصیر دستور زبان است که.....
بعد از من و تو "ما" نمی آیـــــد...
"او" می آیـــــد...========================================------------------------------------------------------------------===============================================
====دلگیر نباش!
تقصیر از خودت بود !!
دسته کلید علاقه که گم شد
باید
عوض می کردی
قفل تمام آرزوها را !!!======================================================================================================================================================================
همکلاسی غم های منـــ
چه زود گذشت ترم باهم بودن
شاگرد اول عشق تو شدی و من
باز هم مشروط چشمــــانت شدم
امروز هم با "بی تو " بودن میگذرد..
خوش بحال " یادم "...، که همیشه با توست ....!!!
اگه کسی رو خیلی دوست داری، امتحانش نکن
که ببینی اون چقدر دوسِت داره...
اول خودِتو امتحان کن! ببین تحمّلشو داری بفهمی که
اَصلا دوسِت نداره...!!؟؟========================================================================================================================================================================
آدمک آخر دنیاست ، بخند
آدمک مرگ همین جاست،بخند
دست خطی که تو را عاشق کرد
شوخی کاغذی ماست،بخند
آدمک خر نشوی گریه کنی
کل دنیا سراب است،بخند
آن خدایی که بزرگش خواندی
به خدا مثل تو تنهاست،بخند
بي کسي فهميدني نيست..، زندگي کردني است تنها آنها که دچارش باشند مي دانند حال حرف هايي را که هر شش ساعت يکبار از ترس سنگيني هاي دلت کثيرالانتشار به خورد آينه مي دهي...
اظهارات جان کری پس از دیدار با رهبران کُرد
وزیر خارجه آمریکا هدف از سفر به اربیل و بغداد را متقاعد کردن رهبران عراق برای تشکیل دولت ائتلافی و فراگیر در اسرع وقت خواند.
به گزارش کردنیوز جان کری پس از دیدار با رهبران کُرد در اربیل به خبرنگار شبکه سی بی اس آمریکا گفت» اوباما آمادگی دارد که از ارتش آمریکا برای عقب راندن نیروهای تندرو اسلامی سنی در عراق استفاده کند اما انجام این امر در خلا قدرت سیاسی در عراق ممکن نیست.«
وی مهمترین مسئله را تحت فشار قرار دادن رهبران منطقه ای عراق برای حمایت از دولت مرکزی این کشور عنوان کرد.
وزیر خارجه آمریکا درباره هدف از سفر خود به اربیل و بغداد گفت:» آنچه می خواهیم انجام دهیم گوش کردن به مردم اینجا، متحدان این کشور و کشورهای شریک با رویکردی متفکرانه و احتیاط آمیز جهت انجام اقدامی مفید برای حل بحران عراق است.«
وی تاکید کرد راهکارهای نظامی به تنهایی کارساز نیست وما باید به دنبال راهکاری سیاسی باشیم.
جان کری درباره احتمال دستور اوباما به انجام اقدامات نظامی علیه داعش قبل از اصلاحات مورد نظر این کشور در عراق، گفت:» احتمال دارد کاخ سفید قبل از انجام اصلاحات در عراق) تشکیل دولت جدید( تحرکاتی انجام دهد.«
وزیر خارجه آمریکا امروز در اربیل با رهبران کُرد درباره راههای حل بحران حضور داعش در عراق گفتگو کرد. وی روز گذشته در بغداد با نوری مالکی نیز دیدار کرد.
گفت :جبران میکنم!
گفنم :کدام را؟
عمر رفته را؟
روی شکسته را؟
دل مرده اما تپیده را؟
حالا من هیچ !جواب این تار موهای سفید را میدهی؟
نگاهی به سرم کرد و گفت:چه پیر شده ای!!
گفتم :جبران میکنی؟
گفت: کدام را؟؟؟؟؟!!!
همین که میام به خودم بگم همه چیز آرومه من چقدر خوشبختم، یه حس درونی بهم میگه :غلط کردی!!!
میگ.وین شاد بنویس،نوشته هایت غم دارند...
ومن یاد مردی می افتم که با ویالونش گوشه ی خیابان شاد میزد،
اما با چشمهای خیس...
خدایا تو گفتی از رگ گردن به من نزدیک تری،
این حرفا در سطح درک و شعور من نیست،
یه دقیقه بیا پایین بغلم کن...!!!!!
خدایا چرا تا زنده ایم شادمان نمیکنی؟
همین که مردیم شادروانمان میکنی؟؟؟!!
نه تنها ترکت میکنند،حتی وقت رفتن با پررویی تمام دستور هم میدهند:
مواظب خودت باش!!!
به سلانتی خودمون که همیشه اونی شدیم که بقیه میخواستن ،
اما هیشکی اونی نشد که ما میخواستیم!!!
پرسید: به خاطر کی زنده هستی؟
با اینکه میخواستم با تمام وجودم داد بزنم :به خاطر تو،
بهش گفتم:بخاطر هیچکس
پرسید پس به خاطر چی زنده هستی؟
با اینکه دلم فریاد میزد به خاطر تو،
با یک بغض غمگین گفتم:بخاطر هیچ چیز
ازش پرسیدم:تو بخاطر کی زنده هستی؟
ر حالیکه اشک در چشمانش جمع شده بود گفت:
بخاطر کسی که بخاطر هیچ چیز زنده است!!!!
مواظب روحت باش..
اگه غریزه ها رو کنترل کنی در واقع روحت رو کنترل کردی..
وقتی که روحتو کنترل کنی همه چی داری..
هرچی اراده کنی میشه..
هرچی بخای به دس میاری..
ولی خو گرفتن بهخواستندوباره روحتو ضعیف میکنه..
هاوار آپو هايته كوو بى تو تيريكه ريه و ###ويل بيه كوردايه تيمان به و ئاگرئ بكه ره و ### تاكرماشان ئازه وه له ناپانچي
زه هاكان ###به وه ره و زاوازيرينه كاوه يه تربخه ره و
روى تو كس نديد و هزاررقيب هست __در غنچه اي هنوز و صدت عندلیب هست ¤¤¤¤¤¤ كه س نه ى ديوه روخسارت ,له حه ساو نايئ ره قيب ___ نه پشكاوي هيشتا،له ده ورته سه دان عه نده ليب¤
ل...
خدایا ،کمک کن ------------------------------------------ همچون گل رشد نمایم ------------------------------------------ که بعداز عمر کوتاهش ------------------------------------------ عطرو نامش باقیست ، ------------------------------------------ نه مثل علف هرزی که ------------------------------------------ بدنام و فانیست و یادم ------------------------------------------ هم می ماند که تو ------------------------------------------
شیرکو بی که س.. . من ناوم خه ونه خه لكی ولاتی ئه فسوونم باوكم شاخه و دایكم ته مه من له سالیكی مانگ كوژراوو، له مانگیكی هه فته كوژراوو له روژیكی سه عات كوژراودا دوای شه ویكی پشت كوماوه ی هه وراز به كول به ره به یانیكی زامدار له شه فه قیكی كه سكه وه وه ك گزنگیكی خویناویی كه وتمه خواری و داگیرسام و بووم به مومیك گر به مل و بووم به پرسیك ده م به هاوار . . . من كیلگه ی گه نم و جوی شیعر بووم دایكیشم بارانی په له دان من به ردی ناو لانكه ی شاخی بووم دایكیشم نیشتمان من كرمی ئاوریشمی قوزاخه ی به هره بووم دایكیشم ده ره ختی برك و ژان من جه سته ی مه لیكی سپی بووم دایكیشم ئاسمانی وه ك قه تران من خه و بووم و دایكم سه رم من كه رویشك و ئه و نزار بوو من جولانه و ئه و لقی دار من هه ناسه و دایكم سنگ بوو ئه و قه فه ز و من كه وه كه ی من چیروك و ئه و شه وه كه ی.
شیعری کوردی له ماموستا "نالی" نه مردم من ئه گه ر ئه مجاره بی تو نه چم، شه رت بی، هه تا ئه م خواره بی تو ده روونم خالییه، وه ک نه ی ده نالی هه واریکی چ پر هاواره بی تو بیناییم کویره، هه لنایی به رووی که س موژه م یه ک یه ک ده لیی بزماره بی تو هه موو ئه عزایی نالینم ده نالی سه راپام میسلی موسیقاره بی تو قه سه م به و شه ربه تی دیداری پاکه ت شه رابم عه ینی ژه هری ماره بی تو له کن تو خار و خه س گولزاره بی من له کن من خه رمه نی گول خاره بی تو له کن من با وجوودی ناس و ئه جناس که سی تیدا نییه ئه م شاره بی تو هه تا توم ئاشنا بووی، ئاشنام بوون ئه میستا موو به مووم ئه غیاره بی تو هه موو روژی له تاو هیجرانی ئه مسال ته مه ننای مردنی پیراره بی تو له حه سره ت سه روی قه ددت چاوی " نالی" دو جوگه، به لکو دوو رووباره
گيان خووه د به پيم پياله ي له و ئاوه فه ره هلاكم جه رگم كه واوه فه رهاد كو شه گه ي شيرين قامه تم ديوانه د بومه ويلم له ي ناوه ئاگرواراني هاله ده رونم ئه سره يل چه وم چو سه ر سه راوه له قه د قامه ت چو قه يا مه تد تا قه يامه ت وسم وه پاوه د كه س له لي نه يري چشتي ت ديري ديده پياله س ده مد شه راوه چه وه ري ريدم سو تا ئيواره شايه د به يده ولا په رده ي كه ژاوه خوماري دوري دوس ئه را بالاد وه باده ي مه س كه خه ير و سواوه لاوه ليم بكه مال و مينه گه م جوواوه و نه يان ماناي جوواوه سه ي نه جه ف حساو ئیمرو خه يده و سو دوس حساويه خوه ي نا
به فر وتي ساده وه کوو من بنووسه! له توانه وه يشدا هه ر من بهو قوول روبچوو له م سه رزميني شيعره دا !خوشه ویستم که شه و دادی شه وی پائیز کاتی خشپه ی گه لای وه ریو په لی هه ستم ئه گری و ئه یبا بو کوتایی دوونیای ئه ودیو من په خیلی به کوتایی گه لا ئه به م چونکه که مرد هاوریی هه یه "حه فتا په نجه ره ئه بی خوشه ویستیت چی بی ؟! ته نها ئه وه نده ئه زانم بو من دو گلینه ی تره و دو گویی تره و دو باسکی تر به لام هه رگیز له ناو من دا س باران هه مو بارينيکي هه ر جوان نيه و هه مووشيان ناويان بارانه. دارستان هه مو داريکي هه ر جوان نيه و هه موويشيان ناويان هه رداره. مروفي خوا بالنده ي خوا ئاژه لي خوايش هه موو وه کوو يه کجوان نين و ش!
این نگهبانسکوت،
شمع جمعیّت تنهایی،
حاجب درگه نومیدی،
راهب معبد خاموشی،
سالک راه فراموشی،
چشم برراه پیامی، پیکی
خفته در سردی آغوشِ پُر آرامش یأس
گرمی بازوی مهری نیست،
که نه بیدار شود از نفس گرم امید.
سر نهادهاستبه بالین شبی،
که فریبش ندهد عشوه ی خونین سحر،
ای پرستو برگرد!
بگریز از من، از من بگریز!
باغِ پژمرده ی پامال زمستان ها
چشم بر راه بهاری نیست.
گَرد آشوبگر خلوت این صحرا
گردبادی است سیه، گرد سواری نیست.
زیستن،بودن،اندیشیدن،
دوستی،زیبایی،عشق،
کینه،نومیدی،غم،
نام و گمنامی،
کام و ناکامی،
همه پیغام گزارانِ دروغ.
دره چون روسپی پیر گشوده آغوش،
دیو شب خفته بر او،
صخره ها سایه ی هول،
برج ها متروک،
رود استاده ز رفتار،
آسمان......
حالمان بد نیست غم کم می خوریم کم که نه! هر روز کم کم میخوریم
آب می خواهم، سرابم می دهند عشق می ورزم عذابم می دهند
خود نمی دانم کجا رفتم به خواب از چه بیدارم نکردی آفتاب؟
خنجری بر قلب بیمارم زدند بی گناه بودم و دارم زدند
دشنه ای نامرد بر پشتم نشست از غم نامردمی پشتم شکست
سنگ را بستند و سگ آزاد شد یک شبه بیداد آمد، داد شد
عشق آخر تیشه زد بر ریشه ام تیشه زد بر ریشه ی اندیشه ام
عشق اگر اینست مرتد می شوم خوب اگر اینست من بد می شوم
بس کن ای دل نابسامانی بس است کافرم دیگر مسلمانی بس است
در میان خلق سردرگم شدم عاقبت آلوده مردم شدم
بعد از این با بی کسی خومی کنم هرچه در دل داشتم رو می کنم
نیستم از مردم خنجر بدست بت پرستم بت پرستم بت پرست
بت پرستم، بت پرستی کار ماست چشم مستی تحفه ی بازار ماست
درد می بارد چو لب تر می کنم طالعم شوم است باور می کنم
من که با دریا تلاطم کرده ام راه دریا را چرا گم کرده ام؟
قفل غم بر درب سلولم مزن! من خودم خوش باورم گولم مزن!
من نمی گویم که با من یار باش من نمی گویم مرا غم خوار باش
من نمی گویم؛ دگر گفتن بس است گفتن اما هیچ نشنفتن بس است
روزگارت باد شیرین ! شاد باش دست کم یک شب تو هم فرهاد باش
آه ! در شهر شما یاری نبود قصه هایم را خریداری نبود!!!
وای! رسم شهرتان بیداد بود شهرتان از خون ما آباد بود
از درو دیوارتان خون می چکد خون من، فرهاد، مجنون می چکد
خسته ام از قصه های شومتان خسته از همدردی مسمومتان
اینهمه خنجر، دل کس خون نشد این همه لیلی، کسی مجنون نشد
آسمان خالی شد از فریادتان بیستون در حسرت فرهادتان
کوه کندن گر نباشد پیشه ام بویی از فرهاد دارد تیشه ام
عشق از من دورو پایم لنگ بود قیمتش بسیار و دستم تنگ بود
گرنرفتم هر دو پایم خسته بود تیشه گر افتاد دستم بسته بود
هیچ کس دست مرا وا کرد؟ نه! فکر دست تنگ ما را کرد؟ نه!
هیچ کس از حال ما پرسید؟ نه! هیچ کس اندوه ما را دید؟ نه!
هیچ کس اشکی برای ما نریخت هر که با ما بود از ما می گریخت
چند روزی هست حالم دیدنیست حال من از این و آن پرسیدنیست
گاه بر روی زمین زل می زنم گاه بر حافظ تفأل می زنم
حافظ دیوانه فالم را گرفت یک غزل آمد که حالم را گرفت:
» ما زیاران چشم یاری داشتیم خود غلط بود آنچه می پنداشتیم«
شه و گاران بیره وه ری دل ئه سپیرم دل ئه سپیرم به ئا و ..به ده ریا.. کات ده شمیرم کاتده شمیرم بی وچان.. بی وچان ده نه خشینم یه ک بیره وه ری ..دووبیره وه ری..چه ندین بیره وه ری جوان و نا حه ز له نیو میشکم.. شه وانه ده گه ریم وه کو ،ده وره گه ردیک ،له گه ل با ده خوینم دیسان شیعری بی توییهه زاران جار له نیوان زلفی پریشانی شه و داتوده چرم ده چرم سه رنویشتی خوساوی خوم تو ده چرم له نیو حالی په ریشانی خومدا جاروبار ده بم ته نیای ته نیا به گیانی تو قه سم گیانا یادمه یه که م روژی ئاشنایی یار
ئازیز هه م دیسان ده روون پر خه مه ن ویریو بالاکیو جه میشکم جه مه ن مه بو ماوه یه ترکو دلمیت کرد نه ک ته نیا دلم به لکو روحمت برد بی خه وه ر حالان ماچان حیچ نه ویه ن مه زانان دلم جه ده س به ر شیه ن ئاه په ی جاریه وه دیارو دوسی جه جوعمه نامیه فیرارو پوسی فیدای تیشکی تیژ سیاو چه مه کت دل بو به قوربان شه که ر ئه داکه ت روحی ره وانم چی به و قولیو کرد دلیو ره فیقان منت جودا کرد خو تو فه ر ماوات جیات نمازو دلیو دلمه نه یاگیت پی سازو هه ناسه و ژینیم حه ر تو هه نی وبه س مه ر سا که ، گردوون چنونیم نه فه س ئاه.. روژیاری سوزان ئارویم تاریکه ن تاقله موانو دونیام بیده نگه ن گه ردوونی چه پ گه رد.. ده ک گله ییت بو بیروحمی دلرق.. با به زه ییت بو جه یو بریایمی که ردیمیت جیا یانه ویکلانه م پرو که رد به لا ئازیز وه مه رگت روژگارم تاره ن به رزایی و ژینیم فره دژواره ن
وه لاتی خوشه ویستیم به ئه سپایی چاو هه ل بیناو بو نیگایک په شیواوم خوشه ویستی تو ده ریایه و له که ناره وه راوه ستاوم له دوره وه بوت ئه روانم تو هه لاله و منیش باران وه کو وه رزی ده مه و به هار پر ته ماشاین بو یه ک ئالان من وه لاتی خوشه ویستیم هینده ی ئاسمان بی سنووره به چاوی تو چاو هه ل دینمشه وانیشم پر له نوره خوزگه جاریک باییک ئه بومتا وی زولفت بژاکینم په نجم ئه کرد به شانه یک ، کهزیه کانتی پی دابینم لیوت لیوی لیوانیکه تینوی ناخم بو ئه شکینی ته ماشاییک لای تو ئه بی روح و جه سته م ئه تاسینی وا مه زانه وه ک ئه ستیره له دووره وه بوت ئه روانم له خه ونیشا له گه ل تو دام خه ویش به جی ژوان ئه زانم.
ئاسمان ده کیشمه خواری.. ..ئه مه وی گه وره ی زه وینی پی نیشان بده م.. که بزانیت!.ون بوه که ی من،له باوه شی ئه و دا نیه وله نیو ئهم خاکه بی ئنتهایه دا نوستووه ئه ونده له دلپریه کانم بوی ئه لیم..ده لیم وده لیم...تاکو سوور بیت له وتنه وه م. . .تا کو،نم نم بگریت. . .ئئنجا به ری ئه ده م..خه می ئیواره یکی باراناوی هه مویی له دلپریه کانی من بو.باش ده زانم که س تی ناگا له ژانم
وقتی دو عاشق از هم جدا میشن ... دیگه نمیتونن مثل قبل دوست باشن ... چون به قلب همدیگه زخمزدن ... نمیتونن دشمن همدیگه باشن ... چون زمانی عاشق بودن ... تنها میتونن آشناترین غریبه برای همدیگه باشن ...
چشامو وقتی تو بهشون نگاه میکنی دوست دارم،
اسممو وقتی دوست دارم که تو صداش میکنی،
قلبمو وقتی دوست دارم که تو دوسش داشته باشی،
زندگیم رو وقتی دوست دارم که تو توش هستی...
تنهایی هامو بعد ازاین باقلب کی قسمت کنم
واسه فراموش کردنت باید به چی عادت کنم
توداری ازمن میگذری/من باید ازتو بگذرم
چیزی نمیتونم بگم/بایدبیوفتی ازسرم
بعدازتوبایدباخودم/تنهایه تنهاسرکنم
یه عصرباید بگذره تاامشبو باورکنم
میگن دوری و دوستــــــــــی نمیدونم........ چون دوریم دوستیم.........یا چون دوستیم دوریم...!!! چاره ای نیست....که دوریـــــــــــــــم..... ولی دلخوش هستیم که همیشه "دوستـــــــــــــــــیم"......فسانــــــــــه ها را رها کن...........
دوری و دوستی کدام است؟؟؟!!!
فاصله هایند کهعــــــ♥ـــــشقرا میبلعند......
من اگر نباشم.....
"دیگــــــــــــــــری" جایم را پر میکند......
به همین سادگی...!!!!