|
چهار شنبه 25 / 10 / 1391 ساعت 6:53 |
بازدید : 1989 |
نویسنده :
علیرضاحسینی سقز
| ( نظرات )
|
بعضی ها دستشان «رو» میشود امـــــا رویشان کمنمی شود!
چقدم زیاد هستن این بعضی ها )".
بعضی حرف ها را نباید زد
بعضی حرف ها را نباید خورد
بیچاره دل چه می کشد میان این زد و خورد !)"قوا...
امان از "تقوایی" که
با یک
"تق"
"وا"
میرود)"
برچسبها:
"خبرهاي روزكردستان ,
سقزخبر ,
كردنيوز ,
كردلند ,
خبرهاي سقزوسنندج ,
شيركوبيكه س ,
اميدكردستاني ,
رضاسيدرشيد ,
رضارشيدسقز ,
زيويه سقز ,
خبركردي ,
كردي تايمز ,
داروهاي ناياب ,
اس ام اس كردي ,
مسج فارسي تركي ,
جوكهاي باحال ,
خبركردستان ,
سنه نيوز ,
عليرضاحسيني سقز ,
سولاكان ,
قبلانتوسقز ,
kurd news ,
kurdland ,
raza saeedrashid ,
khabar kurdi ,
alireza hossaini ,
نيان آنلاين ,
شعركردي عبدالله به شيو ,
ماموستاشرفكندي ,
قانع شاعركرد" ,
|
امتیاز مطلب : 6
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
|
16 / 10 / 1391 ساعت 5:49 |
بازدید : 2865 |
نویسنده :
علیرضاحسینی سقز
| ( نظرات )
|
دو تا رفیق عاشق یک دخترمیشن
دختره میگه من 2 جام مشروب برای شما میارم
تو یکیش زهر ریختم....
هرکس زنده بمونه اون با من ازدواج میکنه...!
... رفیق اولی میخوره میگه:به سلامتی این که من بمیرم و رفیقم به عشقش برسه،
رفیق دومی میخوره میگه: به سلامتی این که من بمیرم و رفیقم به عشقش برسه.
بعد دختره یه پیک میخوره میگه زهر تو این بود!
میخورم به سلامتی این که رفاقت این دو رفیق به هم نخوره.
برچسبها:
"اس ام اس كردي عاشقانه ,
مسج كردي ,
دلنوشته هاي تنهايي ,
رضاسيدرشيد ,
كوردنيوز ,
kurdnews ,
kurdnews ajancy ,
raza saeedrashid ,
خبركزاري موكريان ,
خبرهاي روزكردستان ,
خبرهاي اقليم كردستان ,
سولاكان سقز ,
سقزآوا ,
حوادث كردستان ,
كردستان سياست ,
سقزآنلاين ,
سنه نيوز ,
كرمانشاه نيوز ,
كلهرنيوز ,
عليرضاحسيني سقزكردستان blogger" ,
|
امتیاز مطلب : 6
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
|
یک شنبه 15 / 10 / 1391 ساعت 5:4 |
بازدید : 5261 |
نویسنده :
علیرضاحسینی سقز
| ( نظرات )
|
همــه چــیـز بــا تــو شــروع شــد !
امــــا هــیـچ چــیـز بــدون تــــو تـمــام نـمـی شـــود,
حـــتـی هــمـیـن دلــتـنـگــی هــای مـــن!
|
امتیاز مطلب : 2
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
|
پنج شنبه 14 / 10 / 1391 ساعت 20:20 |
بازدید : 5145 |
نویسنده :
علیرضاحسینی سقز
| ( نظرات )
|
دل من حوصله كن
داد زدن ممنوع است كم بكن این گله، فریـاد زدن ممنوع است
بیـن این قـوم كه هـر كـار ثوابیست كباب
دل ِ دلسوختـه را باد زدن ممنـوع است
تیشه بر ریشه فرهـاد زدن شیـرین اسـت
حـرفی از پیشه فرهـاد زدن ممنـوع است
|
امتیاز مطلب : 2
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
|
جمعه 13 / 10 / 1391 ساعت 8:31 |
بازدید : 5293 |
نویسنده :
علیرضاحسینی سقز
| ( نظرات )
|
سخت میترسیدم از اینکه
من از نژاد شیشه باشم و شکستنی
او از نژاد جاده باشد و رفتنی
آری روزها گذشت ، همان شد ، او رفت ، من شکستم¤یحرف میزنی اما تلخ ! محبت میکنی ولی سرد !
چه اجباری است دوست داشتن من ؟#بگذار سر به سینه من، تا که بشنوی،
آهنگ اشتیاق دلی دردمندرا.
شاید که بیش ازین، نپسندی به کار عشق،
آزار این رمیدهی سر درکمند را.
بگذار سر به سینهی من، تا بگویمت:
اندوه چیست، عشق کداماست، غم کجاست؟
بگذار تا بگویمت: این مرغ خسته جان،
عمریست در هوای تواز آشیان جداست.
دلتنگم آنچنان که: اگر بینمت به کام،
خواهم که جاودانه بنالم به دامنت
شاید که جاودانه بمانی کنار من،
ای نازنین - که هیچ وفا نیست با منت -
***
تو ، آسمان آبی آرام و روشنی،
من، چون کبوتری که پرم در هوای تو
یک شب ستارههای تورا دانه چین کنم!
با اشک شرم خویش بریزم به پای تو،
بگذار تا ببوسمت، ای نوشخند صبح،
بگذار تا بنوشمت، ای چشمهی شراب.
بیمار خندههای توام، بیشتر بخند!
خورشید آرزوی منی، گرمتر بتاب
|
امتیاز مطلب : 6
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
|
جمعه 13 / 10 / 1391 ساعت 8:27 |
بازدید : 4788 |
نویسنده :
علیرضاحسینی سقز
| ( نظرات )
|
امشب قلمم را وام دادم و
کلافه گی ِ بی خوابم را کنارجوی آب ِ سرد خیالمرها کردم،
تا کمی با خود خلوت کنم...
خواب هایم نیز بی خوابشده اند.
شاید از چیزی میترسند!
میدانی ترس از کدام روزنه ی شب سرک میکشد؟
تو در امید پروازی و من در انتهای سقوط ...
میدانی یا نه ، که
دردها پر از ابرند و تنهایی پر از کوچه باغ های دنج
و من رهگذرم...
دیروزهایم همه در اندیشه اند و
لحظه های اکنونم درجا زده اند.
این روزها نابهنگام اشک میریزند ،
و تصویر تو در کنار دیدگانم تاب میخورد...
این روزها، زمان ، کدو تنبلی شده بزرگ
که برای راه رفتنش التماس گدایی میکند...
این روزها چقدر سرد شده
اعصاب من !
یادم باشد به بادهای پاییزی بگویم
به جای اینکه استخوان هایم را گاز بگیرند ،
تمام دردهایم را بردارند ،
و ببرند و ببرند و ببرند...
و من نشسته ام اینجا
در کنج دلتنگی ِ بی زمان...
هذیان هایم نا تمام مانده و بلندی ِ صبرم تمام شده.
من بی قرارم و خسته ،
و ای کاش بی تابی ها ، تاب ِ بی تابی را داشت
|
امتیاز مطلب : 3
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
|
13 / 10 / 1391 ساعت 7:25 |
بازدید : 1508 |
نویسنده :
علیرضاحسینی سقز
| ( نظرات )
|
روزگاری خواهد رسید ...
همچنان که در آغوش دیگری خفته ای ،
به یاد من ستاره ها را خواهی شمرد تا آرام شوی...
دلت هوایم را خواهد کرد...
به یاد خواهی آورد باهم بودن هایمان را...
به یاد خواهی آورد خنده هایم را...
به یاد خواهی آورد اشک هایم را...
به یاد خواهی آورد حرف هایم را...
مطمئنم در آن لحظه در دلت دلتنگ من شده ای...
اما خیلی از من دوری
کاش ماندنت همیشگی بود عزیزترینم
|
امتیاز مطلب : 2
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
|
جمعه 13 / 10 / 1391 ساعت 3:9 |
بازدید : 2452 |
نویسنده :
علیرضاحسینی سقز
| ( نظرات )
|
چه آسون همو از داست دادیم
خوشبختیمون رو پرتاب کردیم به دور دستها
هنوزم نگاهت با منه
یه ذره از نگاه تو مونده تو چشمهای من ساده چشم به راه تو
ولی دیگه وقت رفتنه
تو رو می سپرم به باد
تو رو می سپرم به باران و به خود خدا
می خوام که همیشه بهترینها رو برات بیارن
زیباترینها رو
"رضاسيدرشيد"
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
|
جمعه 13 / 10 / 1391 ساعت 3:2 |
بازدید : 2700 |
نویسنده :
علیرضاحسینی سقز
| ( نظرات )
|
چشم هایم ازدردهای پنهانی حکایت دارد
دردهایی که جانم را میفرساید
گام هایم به خستگی یک مرغابی هجران کشیدهشده است
ولی دل کوچکم هنوزبه رنگ آبی آسمان دل خوش است
و من یقین دارم روزی به آسمان خواهم رسید
|
امتیاز مطلب : 6
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
|
چهار شنبه 11 / 10 / 1391 ساعت 7:15 |
بازدید : 2408 |
نویسنده :
علیرضاحسینی سقز
| ( نظرات )
|
با درودی به خانه می آیی و با بدرودی
خانه را ترک می گویی
ای سازنده!
لحظه ی ِ عمر ِ من
به جز فاصله یِ میان این درود و بدرود نیست:
این آن لحظه ی ِ واقعی ست
که لحظه ی ِ دیگر را انتظار می کشد.
نوسانی در لنگر ساعت است
که لنگر را با نوسانی دیگر به کار می کشد.
گامی است پیش از گامی دیگر
که جاده را بیدار می کند.
تداومی است که زمان مرا می سازد
لحظه ای است که عمر ِ مراسرشار می کند
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
|
چهار شنبه 11 / 10 / 1391 ساعت 7:12 |
بازدید : 2527 |
نویسنده :
علیرضاحسینی سقز
| ( نظرات )
|
باز باران ، بی طراوت ، کو ترانه؟ !
سوگواری ست ،رنگ غصه ، خیسی غم ،
می خورد بر بام خانه ، طعم ماتم . یاد می آرم
که غصه ، قصه را می کرد کابوس ، بوسه می زد بر دو چشمم گریه با لبهای
خیسش .
می دویدم، می دویدم ، توی جنگل های
پوچی ، زیر باران مدیحه ، رو به خورشید ترانه ، رو به سوی شادکامی .
می دویدم ، می دویدم ، هر چه دیدم غمفزا بود ، غصه
ها و گریه ها بود ،
بانگ شادی پس کجا بود؟
این که می بارد به دنیا ، نیست
باران ، نیست باران ، گریه ی پروردگار
است،
اشک می ریزد برایم .
می پریدم از سر غم ، می دویدم مثل مجنون ، با دو پایی مانده بر ره
از
کنار برکه ی خون .
باز باران ، بی کبوتر ،
بوف شومی سایه گستر ، باز جادو ، باز وحشت ،
بی ترانه ، بی حقیقت ، کو ترانه؟ !
کو حقیقت؟ !
هر چه دیدم زیر باران ، از عبث
پر بود و از غم ، لیک فهمیدم که شادی
مرده او دیگر به دلها ، مرده در این
سوگواری
|
امتیاز مطلب : 7
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
|
سه شنبه 3 / 10 / 1391 ساعت 3:23 |
بازدید : 4864 |
نویسنده :
علیرضاحسینی سقز
| ( نظرات )
|
عشق اول
چه سخت است هم پایيز باشد، هم ابر باشد
هم باران باشد ، هم خيابان خيس باشد
اما نه تو باشی نه دستی برای فشردن باشد
نه پایی بـرای قدم زدن باشد و نه نگاهی برای زل زدن
عشق اول
درگیر رویای تو ام منو دوباره خواب کن
دنیا اگه تنهام گذاشت تومنو انتخاب کن
دلت از ارزوی من انگار بیخبر نبود
حتی تو تصمیمای من چشمات بی اثر نبود
خواستم بهت چیزی نگم تا با چشام خواهش کنم
درارو بستم روت تا احساس ارامش کنم
باور نمیکنم ولی انگار غرور من شکست
اگه دلت میخواد بری اصرار من بی فایدست
هرکاری میکنه دلم تا بغضمو پنهون کنه
چی میتونه فکر تورو از سر من بیرون کنه
یا داغ رو دلم بذار یا که از عشفت کم نکن
تمامه تو سهم منه به کم قانع ا م نکن
خواستم بهت چیزی نگم تا با چشام خواهش کنم
. درارو بستم روت تا احساس ارامش کنمنی
روزی که کلک تقدیر در پنجه ی قضا بود
بر لوح آفرینش غم سر نوشت ما بود
روزی که می گرفتند پیمان ز نسل آدم
عشق از میان ذرات در جستجوی ما بود
ساقی شراب ذوقم دیشبزیاد تر داد
گر پاره شد ز مستی پیراهنم به جا بود
بر عاصیان هر قوم بگماشت حق بلایی
ما خیل عشق بازان هجرانمان بلا بود
نوشته شده در تاريخ دو شنبه 13 آذر 1391غزل و غزال
هرگز حسد نبردم بر منصبی و مالی
الا بر آن که دارد با دلبری وصالی
دانی کدام دولت در وصف مینیاید
چشمی که باز باشد هرلحظه بر جمالی
خرم تنی که محبوب از در فرازش آید
چون رزق نیکبختان بی محنت سؤالی
همچون دو مغز بادام اندر یکی خزینه
با هم گرفته انسی وز دیگران ملالی
دانی کدام جاهل بر حال ما بخندد
کو را نبوده باشد در عمر خویش حالی
بعد از حبیب بر من نگذشت جز خیالش
وز پیکر ضعیفم نگذاشت جز خیالی
سال وصال با او یک روز بود گویی
و اکنون در انتظارش روزی به قدر سالی
ایام را به ماهی یک شب هلال باشد
وان ماه دلستان را هر ابرویی هلالی
صوفی نظر نبازد جز باچنین حریفی
سعدی غزل نگوید جز برچنین غزالی
نوشته شده در تاريخ یک شنبه 12 آذر 13
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
|
سه شنبه 3 / 10 / 1391 ساعت 3:20 |
بازدید : 3758 |
نویسنده :
علیرضاحسینی سقز
| ( نظرات )
|
وحدت کرمانشاهی
از يك خروش يا رب شب زنده دارها حاجت روا شدند هزاران هزارها
يك آه سرد سوخته جانيسحر زند در خرمن وحود جهاني شرارها
آري دعاي نيمه شب دلشكستگان باشد كليد قفل مهمات كارها
ميناي مي ز بند غمت ميدهد نجات هان اي حكيم ! گفتمت اين نكته بارها
آب و هواي ميكده از بسكه سالم است در پاي هر خميش مي ميگسارها
طاق و رواق ميكده هرگز تهي مباد از هاي و هوي عربده ي باده خوارها
پيغام دوست مي رسدم هر زمان بگوش ازنغمه هاي زير و بم چنگ و تارها
ساقي به يك كرشمه ي مستانه در ازل بربود عقل و دين و دل هوشيارها
وحدت به تير غمزه و شمشير ناز شد بي جرم كشته در سر كوي نگارها
طهماسب قليخان كرمانشاهي متخلص به(وحدت ) عارفي بزرگ و جليل القدر و صاحب
كمالات و داراي مسند ارشاد طريق در 1236 قمري در ماهيدشت كرمانشاه متولد گرديد .
و بعد از هفتاد سال زندگي پر بركت و ارشاد تشنگان حقيقت در رمضان 1311 قمري
دعوت حق را لبيك گفت ، آرامگاهش در ابن بابويه شهر ري قرار دارد.
ديوان وي به همراه ديوان غبار همداني و رباعيات سرمد هندوستاني در يك مجلدبه نام
( جام سخن ) توسط گروه فرهنگي مَتا چاپو منتشر گرديد .
محل فروش : خیابان انقلاب چهار راه وصال انتشارات مولی
// // // // مقابل دانشگاه مجتمع فروزنده طبقه اول کتاب ماندگار
نوشته شده در تاريخ یک شنبه 12 آذر 1391
|
امتیاز مطلب : 2
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
|
سه شنبه 3 / 10 / 1391 ساعت 3:16 |
بازدید : 4048 |
نویسنده :
علیرضاحسینی سقز
| ( نظرات )
|
غبار همدانی
دلم دارد بدان زلف چليپا همان الفت كه با زنار ترسا
گره از كار مجنون كي گشايد كسي كه عقده زد بر زلف ليلي
بسي تند است و سركش آتش عشق وليكن خار از او ترسد نه خارا
نديدم هرگز اين آشفته دل را مگر در بند آن زلف چليپا
يكي شد شيخ و آن ديگربرهمن كه دارد عشق در سرها اثرها
نبودي كوه كندن كار فرهاد گرش شيرين نبودي كارفرما
چو لا خواهي شدن مگذار مگذار درون خانه ي دل غير الله
اگر مشتاق صاحب خانه باشي ندارد فرق مسجد با كليسا
چنان خرگاه ليلي سايه افكند كه مجنون گم شد اندر راه صحرا
سري را كآتش عشق است در دل نمي گنجد عقال عقل برپا
كسي كز تيشه كوه از پا فكندي فكندش تيشه ي عشق تو از پا
دلا سستي مكن در خوردن غم كه زين دارو تواني شد توانا
غبارا ! زين ميان برخيز برخيز كه با خود مي نشايد بود و با ما
سيد حسين رضوي متخلص به ( غبار) در سال 1265 در همدان متولد گرديد .
شيوه و سبك غزلسرايي غبار به مانند خواجه حافظ مي باشد .
غبار پس از 57 سال زندگي در سال 1342 قمري جان به جان آفرينتسليم كرد
|
امتیاز مطلب : 3
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
|
سه شنبه 3 / 10 / 1391 ساعت 2:58 |
بازدید : 1832 |
نویسنده :
علیرضاحسینی سقز
| ( نظرات )
|
جشمان تو
من از تمام دنیا
فقط آن دایره ی مشکی چشمان تورا میخواهم،
وقتی که در شفافیتش،
بازتاب عکس خودم را میبینم ...
زیباترین آغاز را با تو تجربه کردم،
پس تا زیباترین پایان با تومیمانم...
احساس مهربان تو
عطریست که هر لحظه بهمشامم میرسد
نازنینم فردا زیباست
و تو
زیباتر از فرداها .....
از تمام دنیا
یک صبح سرد
یک چای داغ
و یک صبح بخیر تو برایم کافی است
هرچقدر هم که بگویی ...
مردها فلان... زن ها فلان...
تنهایی خوب است... دنیا زشت است...،
آخرش روزی قلبت برای کسی تندتر میزند
به سلامتیه اونی که
براش مهم نیست عشقش قشنگترین موجود دنیا باشه
فقط میخواد
کسی کنارش باشه
که بشه باهاش قشنگترین دنیا رو ساخت!!هر کجا که باشم،همینم!یک عاشق
هر جا که باشم ،دور از تو یا درکنار تو ،همینم!یک مجنون
فرقی ندارد کجا باشم
چه کسی یا در چه حالی باشم من همینم !یک دلداده
نه برای کسی هستم و نه برای خودم
من تنها برای تو هستم
برای تو هستم و برای تو خواهم ماند !!ک لبخندم را بسته بندی کرده ام
برای روزی که اتفاقی تورا میبینم
آنقدر تمیز میخندم که به خوشبختی ام حسادت
|
امتیاز مطلب : 2
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
|
یک شنبه 1 / 10 / 1388 ساعت 7:42 |
بازدید : 2712 |
نویسنده :
علیرضاحسینی سقز
| ( نظرات )
|
ســــــلام مـــــ ـ ـ ـــــادر. . .
این "یلـدا" هم بــــی"تــو" گُذشــــت . . . در اين سوى تنهــــايـى ...
مــــــــ ـ ـ ــــــــادر . . .
کودکـانه هايَـم زود گُذشــت ... من از گُذر عُـــمر خويـش ميـترسَــم :
("دلـــ ـ ـ ـــم" بــرايـت تنـــــگ اســـت . . .)
بـرايم آنــجا کــه هستــــى ، نـزديک به "خــدا"...کمـى اميــد بخــر...
تمام زندگی ام درد میکند، دلـم"نوازش هــای مـادرانـه" میــخواهد...دلم تبسم لحظات سرشت مادرانه ميخواهد
|
امتیاز مطلب : 22
|
تعداد امتیازدهندگان : 7
|
مجموع امتیاز : 7
|
یک شنبه 1 / 10 / 1391 ساعت 7:34 |
بازدید : 2328 |
نویسنده :
علیرضاحسینی سقز
| ( نظرات )
|
وقتی دو عاشق از هم جدا میشن ...
دیگه نمیتونن مثل قبل دوست باشن ...
چون به قلب همدیگه زخمزدن ...
نمیتونن دشمن همدیگه باشن ...
چون زمانی عاشق بودن ...
تنها میتونن آشناترین غریبه برای همدیگه باشن ...
یه مرد با چشم هایش عاشق می شود یه زن با گوش هایش ...
برای همینه که زن ها آرایش میکنن و مردها دروغ میگن
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
|
1 / 10 / 1391 ساعت 3:9 |
بازدید : 4347 |
نویسنده :
علیرضاحسینی سقز
| ( نظرات )
|
مزرع سبز فلک دیدم و داس مه نو
یادم از کشته خویش آمد و هنگام درو
از: حافظ
|
امتیاز مطلب : 1
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
|
پنج شنبه 30 / 9 / 1391 ساعت 5:19 |
بازدید : 2811 |
نویسنده :
علیرضاحسینی سقز
| ( نظرات )
|
یه نخ بده تا بـــــــــزنم...
سیـــــــــگارو به لب...
میگن تنــــــها کسیه که وقتی غـــــــــــــــم داری
پا به پات می ســــــــــوزه..
باران اصــــــــــــــــــــــلا حالش خوب نیس..آشفته است..دلش دود میـــــــــــــخواهد...
لبانش درد دارد...سیگار میخواهــــــــد...
یه نخ سیــــــــــــــــــــگار داری ؟
یه سیــــــــــــگار تلخ..تلخ تر از نخواستن تو...تلخ تراز تنهایی من...تلخ تر از زخـــــــــــــــــم زبونت...
تلخ تراز دنیای من..یه نخ سیــــــــــــــگار تلخ داری ؟
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
|
پنج شنبه 30 / 9 / 1391 ساعت 1:6 |
بازدید : 2136 |
نویسنده :
علیرضاحسینی سقز
| ( نظرات )
|
دندانم شکست برای سنگریزه ای کـــه در غذایم بود …
دردم گـــرفت نه برای دندانم ، برای کم شدن سوی چشم مادرم … !
.
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
|
شنبه 28 / 9 / 1391 ساعت 1:41 |
بازدید : 3100 |
نویسنده :
علیرضاحسینی سقز
| ( نظرات )
|
ئازیزه که م :
لیم ببوره که کات به کات
دلم ئوقره ناگریت و تویئه وی
لیم ببوره که چاوانم
هیشتا به ته مایی هاتنه وه ی تویه
لیم ببوره که نوسراوه روژانه کانم
روژانه , لا په ره ی دلم ..
به جوهه ری بیره وه ریه کانی
تووه ده نوسری.
لیم ببوره که هیشتا ..
ئاه لیم ببوره که ..
شیتانه خوشتم ئه ویت .
"
|
امتیاز مطلب : 1
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
|
دو شنبه 25 / 9 / 1391 ساعت 6:33 |
بازدید : 4837 |
نویسنده :
علیرضاحسینی سقز
| ( نظرات )
|
*صبح يک روز من از پيش خودم خواهم رفت* *بيخبر با دل درويش خودم خواهم رفت*
*ميرم تا در ميخانه کمي مست کنم*
*جرعه اي بالا بزنم آنچهنبايست کنم*
*بيخيال همه کس باشم و دريا باشم*
*دائم الخمرترين آدم دنياباشم*
*ساقيا دربدنم نيست توان جام بده*
*گور باباي غمه هر در جهان جام بده*
*آنقدر مست که اندوه جهانم برود*
*استکان روي لبم باشدو جانم برود*
*برود هر که دلش خواست شکايت بکند*
*شهر بايد به منه الکلي عادت بکن
|
امتیاز مطلب : 2
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
|
دو شنبه 25 / 9 / 1391 ساعت 6:26 |
بازدید : 2821 |
نویسنده :
علیرضاحسینی سقز
| ( نظرات )
|
بعضی هارو اگر با پودر ۸ آنزیم هم بشوری بازم لکه شون از زندگیت و گذشتت پاک نمیشه
|
امتیاز مطلب : 9
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
|
دو شنبه 25 / 9 / 1391 ساعت 6:5 |
بازدید : 2894 |
نویسنده :
علیرضاحسینی سقز
| ( نظرات )
|
یه زد و خورده ساده بود ! تو جا زدی ؛ من جا خوردم !
|
امتیاز مطلب : 3
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
|
دو شنبه 25 / 9 / 1391 ساعت 3:13 |
بازدید : 4856 |
نویسنده :
علیرضاحسینی سقز
| ( نظرات )
|
خدایا فراموشیم ده ، لب بسته خاموشیم ده
چه حاصل ز هشیاری دل ، تو مستی تو مدهوشیم ده
|
امتیاز مطلب : 2
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
|
یک شنبه 24 / 9 / 1391 ساعت 6:10 |
بازدید : 4931 |
نویسنده :
علیرضاحسینی سقز
| ( نظرات )
|
*
به سلامتی اونایی که هزارتا خاطــــــــــــــــرخواه دارن
ولی دلشون گیرِ یه بــــــــــــــــــــــــی معرفته
|
امتیاز مطلب : 15
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
|
یک شنبه 24 / 9 / 1391 ساعت 6:10 |
بازدید : 5055 |
نویسنده :
علیرضاحسینی سقز
| ( نظرات )
|
تاریخ تولدت مهم نیست!
تاریخ 'تبلورت' مهمه. . .
اهل کجا بودنت مهم نیست!
اهل و 'بجا' بودنت مهمه. . .
منطقه زندگیت مهم نیست!
'منطق' زندگیت مهمه. . .
|
امتیاز مطلب : 6
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
|
یک شنبه 24 / 9 / 1391 ساعت 6:5 |
بازدید : 5507 |
نویسنده :
علیرضاحسینی سقز
| ( نظرات )
|
مردها وقتی گریه میکنن...
بدون دیگه کارش از سیگار هم گذشته!!!ولی
.وفتی زن ها سیگار میکشن...
بدون دیگه کارش از گریههم گذشته!!!
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
|
24 / 9 / 1391 ساعت 4:28 |
بازدید : 6032 |
نویسنده :
علیرضاحسینی سقز
| ( نظرات )
|
چرا با آنکه میدانم نصیب من نخواهی شد
عجب با تار و پود جان برایت خانه میسازم
همین امروز یا فردا تو را از دست خواهم داد
چگونه بگذرم از تو بگویم هر چه بادا باد...؟؟
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
|
پنج شنبه 23 / 9 / 1391 ساعت 1:39 |
بازدید : 5699 |
نویسنده :
علیرضاحسینی سقز
| ( نظرات )
|
هه نگاوه کانی نیوان من و تو
فه رسه خ دا نا به زینن..!!
به لکو وه لاتی دله ..هه نگاو دا ده بزینی
پیشانمان ده دا..
تو گه ر دلت له لای دلم بیت
هه نگاو نیه ، نامینی ، پوچ و بی نرخه
به ریزم ئاه خوشه ویسته ون بووه که م :
هه مو شه و له گه ل خه یالی رووت
ده گه مه رووناکیه کی زور بی بن.
به بی تو هه نگاوه کان قورسن
دل ده برن
دل ده برن .
"
|
امتیاز مطلب : 2
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
|
23 / 9 / 1391 ساعت 1:37 |
بازدید : 4062 |
نویسنده :
علیرضاحسینی سقز
| ( نظرات )
|
ازدواج یعنی شیرجه زدن در چاه مشکلات با چشم بسته شدت با هرچه بیشتر
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
|
21 / 9 / 1391 ساعت 22:34 |
بازدید : 6252 |
نویسنده :
علیرضاحسینی سقز
| ( نظرات )
|
وێنهیهکی نهمر
من دڵنیام... چهندی بژیم
رۆژێ مهرگ دێ بۆ پێشوازیم
بهڵام ههزاران ههزار ساڵ له دوای مردن
دهرم بێــــنن له گـۆڕ و چــــاڵ
ئهگهر سینگم به نهشتهری ههڵ بدڕن
هێشتا دیاره لهسهر برینی دڵی مــــن
خۆڵهمێشی گوندهکهم و جێ زنجیری تانگی دوژمن...!
بست به بستی ... ئائهم خاکه
جێ بزماری چهکمهی پاسدار و ساواکه...!
شاعێر:لهتیف ههڵمهت
ترجمه فارسی:
تابلویی جاودان
من مطمئنم تا هر وقت زنده بمانم بلأخره روزی مرگ به سراغم میاید اما اگر هزاران هزار سال بعد از مرگم مرا از گور در آورند ،اگر سینه ام را بشکافند هنوز بر زخم قلبم پیداست آثار خاک سوخته میهن م و رد چرخ تانکهای زرهی دشمن .بر وجب به وجب خاک سرزمینم،آثار پوتینهای پاسدار و ساواک هویداست...!
شاعر لطیف هلمت
|
امتیاز مطلب : 8
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
|
17 / 9 / 1391 ساعت 5:3 |
بازدید : 4327 |
نویسنده :
علیرضاحسینی سقز
| ( نظرات )
|
رخصت چند روزی است بد رقم خرابم ... هرچه از دست این دکـتــــرجون دررفتم تا گیر نده و خفت نکنه و نخوابونه مون تو بیمارستان الان نتیجه اش زده بالا... شکوفا شده .. هههه .. خب ما فردا میریم ببینم تموم میشه یا نه خسته شدم شما هم دعا کنید از این درد و ووو رها بشم .. اگر به کسی بدی کردم حقش بوده .. اگر هم خوبی و لطف کردم از آقایی و بزگواریم بوده .. ههههه به کسی زنگ نزدم برای کسی اف نذاشتم تا بیهوده درگیر من نباشند خوش باشید و در خوشی هاتون از من یاد کنید....این خواهرزاده امون هم مث جن بو نداده واساده بالا سرمن گوششیش رو میخواد فدااااااااااااااااااااا خدایا
....
خیلی ها دلمو شکستن ؛
شب بیا باهم بریم سراغشون ....
من نشونت میدم ؛
تو ببخششون ... کمک کن منم این روزای آخرببخشمشون درپناه مهر
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
|
17 / 9 / 1391 ساعت 5:2 |
بازدید : 4312 |
نویسنده :
علیرضاحسینی سقز
| ( نظرات )
|
رخصت
ازآمدنت تا رفتنت فقط نه ماه گذشت
یادم هست روزی که برای بهبودی من نذر امامزاده صالح کردی و با بغض از صحن امامزاده
زنگ زدی و فقط هق هق ... چقدر بهم ریختم خراب شدم و نفس های بشماره افتاده ... اما
با تمام وجودم سعی در آروم كردنت داشتم امابي وفارفتي وبسوی آسمون تو پاک و بودی جای تو همان آسمانی که فقط پاکی ها در
آن جای دارند...وقتی که ازپشت تلفن شنیدم چند روز پیش مراسم چهلمت را گرفته اند و من
بیخبر از این همه ...اشک مهلت نداد هق هق و بغض... گوشی از دستم افتاد و نمیدانم دیگر چه بود و چه شد وقتی بخود
آمدم دیوارهای طوسی رنگ بیمارستان و ماسک اکسیزن و درد سینه و نبودنت را که باور
ندارم . میدانم همنشین توفرشته هایندچراکه توخودازجنس آنان بودی
امشب دلا ديوانه
ام ... ديوانه جاشانه ام
خسته از اين نامردمي ... با خوب وبد بيگانه ام
يارب صبوري ده مرا ... ميگيرد از این غم ها دلم
باشددعاي
صبحگاه ...مرهم ببخشايد دلم
دردم غريبي بودو بس ... مرهم فقط يك همنفس
ايكاش ويران
ميشدم ...با خاك يكسان ميشدم
ايكاش در پای تومن ... از جان بيجان ميشدم درپناه مهر
"رضا سيدرشيد"
|
امتیاز مطلب : 3
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
|
یک شنبه 17 / 9 / 1391 ساعت 3:28 |
بازدید : 2066 |
نویسنده :
علیرضاحسینی سقز
| ( نظرات )
|
تؤئه ليت بئ تؤجي بكه م تابليم سه رجاو ,فيدات*ئاسمان زاني خه مينم.سه يركه سه يرشامانك هه لات
|
امتیاز مطلب : 3
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
|
پنج شنبه 16 / 9 / 1391 ساعت 2:40 |
بازدید : 5752 |
نویسنده :
علیرضاحسینی سقز
| ( نظرات )
|
به مزكان سيه كردي هزاران رخنه دردينم __بياكزجشم بيمارت هزاران دردبرجينم__الا اي همنشين دل كه يارانت برفت ازياد__مراروزي مبادكه آندم كه بي يادتوبنشينم
|
امتیاز مطلب : 6
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
|
16 / 9 / 1391 ساعت 2:39 |
بازدید : 4778 |
نویسنده :
علیرضاحسینی سقز
| ( نظرات )
|
سلام برای دیدن اشعار طنزم به آدرس زیر بروید. www.quje.blogfa.com
|
امتیاز مطلب : 6
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
|
جمعه 10 / 8 / 1391 ساعت 5:9 |
بازدید : 16113 |
نویسنده :
علیرضاحسینی سقز
| ( نظرات )
|
|
امتیاز مطلب : 16
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
|
8 / 8 / 1391 ساعت 20:15 |
بازدید : 6033 |
نویسنده :
علیرضاحسینی سقز
| ( نظرات )
|
بیسارانی
ملا مصطفی بیسارانی (زاده سال ۱۰۵۳ ه-ق درروستای مینوشان بیساران-درگذشته ۱۱۱۴ ه-ق) ازشاعرن اورامانی زبان منطقه سروآباد در کردستان بود که اشعار وی نشات گرفته از آیات قرآن است. وی به مدت چندین سال در منطقه کردستان فقه وتفسیر قرآن و حکمت آموخت تا به مرحله دریافت افتاء واجتهاد رسید.پس از آن به زادگاهش بازگشت و بقیه عمر خود را صرف کارهای کشاورزی، دامداری، تدریس، آموزش، وعظ و شعر و ادبیات کرد.
تصویری ازمرقد بیسارانی
|
امتیاز مطلب : 10
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
|
5 / 8 / 1391 ساعت 7:9 |
بازدید : 5427 |
نویسنده :
علیرضاحسینی سقز
| ( نظرات )
|
(دايه گيان)
شیعر: ئه کره م حه سه ن زاده(سه ریاس)
توچراي ژيني به هه ستي هه ر مه به
|
امتیاز مطلب : 8
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
|
جمعه 3 / 8 / 1391 ساعت 1:27 |
بازدید : 4444 |
نویسنده :
علیرضاحسینی سقز
| ( نظرات )
|
گويندكسان بهشت باحورخوش است-
من ميگويم كه آب انگورخوش است-
اين نقدبگيرودست ازآن نسيه بشوي- كه آوازدهل شنيدن ازدورخوش است-
"ترجمه كردي توسط ماموستاهه ژار"
گؤيا له به هه شت مشه وفشه ي خؤراكه-هه نگوين وكافوروشه رابي پاكه-
مه يكيربؤم تيكه به يادي كؤنه قه رزان-
ئه م ده نگي ده هوله تاله دووربئ چاكه-
|
امتیاز مطلب : 7
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
|
شنبه 25 / 7 / 1391 ساعت 13:20 |
بازدید : 1974 |
نویسنده :
علیرضاحسینی سقز
| ( نظرات )
|
پيت وانه بئ لاي من بوويت موعجزه بوويي!
نه بوونيشت كاره سات نيه
به ياني رؤژيكي تره ومنيش ده ژيم بئ تؤ
زياتر له مه نه بوويي ونابي وناشبيت
سه رسامم!
سه رسامم له تاوي عه شقت له وسه رده مانه ي هيزي له دلم بريبوو
ئاخ،ئاخ چه ن سرمه ستيه كي خراوي بوو شه رابي عه شقت!
|
امتیاز مطلب : 13
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
|
یک شنبه 21 / 7 / 1391 ساعت 2:3 |
بازدید : 5226 |
نویسنده :
علیرضاحسینی سقز
| ( نظرات )
|
خوش به حال فرهادكه تلخ ترين خاطره اش شيرين بود!
|
امتیاز مطلب : 9
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
|
21 / 7 / 1391 ساعت 1:42 |
بازدید : 5982 |
نویسنده :
علیرضاحسینی سقز
| ( نظرات )
|
می دونی شکست عشقی یعنی چی؟ یعنی بری پای تخته کنفرانس بدی، بعد بفهمی زیپ شلوارت باز بوده!
امروز بهترین ساعتم رو شکستم... چون لحظه های بی تو بودن را به رُخم می کشید. من از ساعت متنفرم، که جای خالی تو را به رخ دلتنگی هایم می کشد!
از بچگی بهم یاد دادند که هر ساعت 60 دقیقه است و هر دقیقه 60 ثانیه... ولی کسی نگفت که هر ثانیه بدون تو 100 ساله.
تق،
برچسبها:
"اس ام اس روزبازار ,
مسيج هاي عاشقانه ,
اس ام اس كردي ,
شيعركردي ,
اس ام اس خفن ,
جملات نغزبزرگان ,
شيركوبيكه س ,
عه بدوللاپه شيو ,
مارف ئاغايي ,
سواره ايلخاني زاده ,
فرهادشاكلي" ,
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
|
10 / 7 / 1391 ساعت 2:48 |
بازدید : 4461 |
نویسنده :
علیرضاحسینی سقز
| ( نظرات )
|
گل من ، پرنده ای باش و به باغ باد بگذر. مه من ، شكوفه ای باش و به دشت آب بنشین. گل باغ آشنایی ، گل من ، كجا شكفتی كه نه سرو می شناسد نه چمن سراغ دارد؟ نه كبوتری كه پیغام تو آورد به بامی نه به دست مست بادی خط آبی پیامی. نه بنفشه یی، نه جویی نه نسیم گفت و گویی نه كبوتران پیغام نه باغ های روشن! گل من ، میان گلهای كدام دشت خفتی؟ به كدام راه خواندی به كدام راه رفتی؟ گل من تو راز ما را به كدام دیو گفتی؟ كه بریده ریشه مهر، شكسته شیشه ی دل. منم این گیاه تنها به گلی امید بسته. همه شاخه ها شكسته. به امیدها نشستیم و به یادها شكفتیم. در آن سیاه منزل، به هزار وعده ماندیم به یك فریب خفتیم...
|
امتیاز مطلب : 6
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
|
10 / 7 / 1391 ساعت 2:48 |
بازدید : 4128 |
نویسنده :
علیرضاحسینی سقز
| ( نظرات )
|
كرماشانهكهم ئهی خـاک زێرين ................. هاو زاراوهكهی بهدهره و خانهقين
جگر گوشهكهی ئيلامێ ديرين ................... نيشتمانهكهی فهرهاد و شيرين
يادگارهكهی ماد و ساسانی ................ تۆ سان شارهيل گشت كوردستانی
لهک بێ سۆران، گۆران يا كهلهۆر .................. تو ئهڕای ئێمه ههر مهنييته دۆڕ
ناوت سهر رهستهی تاريخ ئێمهس ...... وهبێ كرماشان، كوردستان دی چهس
وهختی ئێمهی كورد دڵمان شاد بوت ............ ئيلام، كرماشان داژدارمان بوت
ترجمه پارسی:
كرماشانم ای خاک زرين، همزبان (گويش) بدره و خانقين (دو شهر در كردستان جنوبی ـ عراق ـ كه به گويش كرماشانی سخن میگويند). جگر گوشهی ايلام كهن، ميهن فرهاد و شيرين. يادگار ماد و ساسانی، تو شاه تمام شهرهای كردستانی. لک باشی، سوران، گوران يا كلهر (تيرههای كرد)، تو برای ما همانند در و گوهر هستی. نامت سرآغاز تاريخ ماست، بدون كرماشان، كردستان هيچ است. وقتی مای كرد دلمان شاد میشود، كه ايلام و كرماشان پشتيبان و يارمان شوند.
|
امتیاز مطلب : 3
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
|
جمعه 5 / 7 / 1391 ساعت 2:47 |
بازدید : 4412 |
نویسنده :
علیرضاحسینی سقز
| ( نظرات )
|
مراهيچ چيزعذاب نميدهد
جزاينكه دانسته خطاكردم ،
ندانسته آلوده شدم،
نشناخته وابسته شدم و نخواسته رانده شدم.
|
امتیاز مطلب : 1
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
|
جمعه 5 / 7 / 1391 ساعت 2:35 |
بازدید : 5994 |
نویسنده :
علیرضاحسینی سقز
| ( نظرات )
|
له سه ر تووه ي دله كه م داريك هاوه بان بانه- چل مليون گه لاي سه وز،سايه ن ئه راي ئه ي گيانه- ئه روه لنگي لي رزيايه نوور دايه وه ي چه وانه- داره گه ي دايم سه وزم نه سوه ي كوردستانه-
|
امتیاز مطلب : 13
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
|
5 / 7 / 1391 ساعت 2:15 |
بازدید : 4885 |
نویسنده :
علیرضاحسینی سقز
| ( نظرات )
|
از میان همه روزها اگر روزی طوفانی بمیری بسا باز به گونه ببری زاده شوی.
از میان همه روزها اگر روزی بارانی بمیری بسا باز به گونه برکهای زاده شوی.
از میان همه روزها اگر روزی آفتابی بمیری بسا باز به گونه انعکاس یکی پرتو زاده شوی.
از میان همه روزها اگر روزی برفی بمیری بسا باز به گونه کبکی زاده شوی.
از میان همه روزها اگر روزی مهآلود بمیری بسا باز به گونه درهای روشن زاده شوی.
اما من چه؟
|
امتیاز مطلب : 9
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
|
5 / 7 / 1391 ساعت 2:15 |
بازدید : 4622 |
نویسنده :
علیرضاحسینی سقز
| ( نظرات )
|
از ترانههای من اگر گل را بگیرند یک فصل خواهد مرد اگر عشق را بگیرند دو فصل خواهد مرد و اگر نان را سه فصل خواهد مرد اما آزادی را اگر از ترانههای من، آزادی را بگیرند سال، تمام سال خواهد مرد.
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
|
|
|