*یه حس شدیدی بهم میگه دستتو باز کن فایده ای نداره!اما یه حس مسخره بهم میگه بهش گوش نده دوروز دیگه طاقت بیار.اصلا رعایت نمیکنم ازش کار میکشم ودرد میکنه یه ذره
*حجت اشرف زاده گوش میدم از دستم دررفته چند بار تکرار شده این اهنگش
*امروز یه یادی از گذشته کردم .یه پوک به سیگارم زدم ومحکم زدم تو گوشش ببین از دست تو چِها نکشیدم...
*بازم امروز فیلم دیدم.پیانیست... اگه یه روزی من دچار یهودیت شدم قبل تیر بارون شدنم یه تف تو صورت افسر قد بلند المانی میکنم تا به جرم تف کردنم بمیرم نه یهود بودنم!برام سواله چرا با قدی افراشته تیر بارون نمیشدن طرف میگفت دراز بکش رو زمین اون شخصم دراز میکشید وتققق صدای کُلت... خب توکه میدونی میخاد تو رو بکش چرا حاضر میشی دراز بکشی واونجوری با حقارت سوراخ سوراخت کنه... تو روزمین نخواب بزار اون افسرالمانی دستشو بیاره بالا تا به پیشونی تو برسه....
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0