بازخوانی
جاهای دیگر را نمی دانم ، اما در این مرز و بوم ، بعد از نگارش متن نمایشی ، تازه ، مشکل شروع می شود ! چرا ؟ خب معلومست ! یک عده وجود دارند که باید برای شما ، فکر کنند ! باید برای شما ، برنامه ریزی کنند ! باید برای شما ، قانون صادر کنند !
جالب اینجاست که این عزیزان ، با آنکه معمولا لیسانس ادبیات نمایشی دارند ، اما یک نمایش نامه هم ندارند ! بعضی هاشان ، حتی یک خط هم ، نمایش نامه ننوشته اند ! اما نمی دانم ، چه اصراری دارند که روی متن دیگران نظر بدهند ؟! من نمی دانم ، چرا این نظریات جالبشان را برای خود و نمایش نامه ی نوشته نشده شان استفاده نمی کنند ؟!!!
یک ماجرای جالب یادم آمد . من یک نمایش نامه داشتم به نام قابیل . یک نمایشنامه تک نفره بود . و من به جای لفظ نمایش نامه ، رویش نوشته بودم : بازی نامه .
بازخوان ( که نامش ، محفوظ باد ! ) در اولین حرکت ، بنده را آچمز نمود و گفت : (( خب دوست عزیز ! خوشحالم که خودت ، قبول داری ، این چیزی را که نوشته ای ، نمایش نامه نیست و فقط ، یک بازی نامه است !!! )) و من مانده بودم که یعنی چه ؟!!! یادش بخیر ! من به مجرد دور شدن ایشان ، نمایش نامه ام را ... آخ، ببخشید ! بازی نامه ام را ، پاره کردم تا دیگر ، مزاحم وقت بازخوان محترم نشوم !!!